پست‌ها

كيف‌ها در دست، ساكن خانه‌اي به نام ملت، براي فروپاشي خانواده

  از دوستان ما بودند بسياري، كه هيجان زده به رقص آمدند و گفتند كه شاه خودكامگي به گور رفت، اكنون مي‌تواند شادي باشد. – گفتيم به گور رفتن شاه، آري. اما به گور سپردن خودكامگي بحثي ديگر است. ( احمد شاملو- مقاله «برنامه طلوع خورشيد لغو شده است» – نشريه تهران مصور- اول تير 58 ) شاملو چه درست پيشبيني كرده بود، خودكامگي در كنار شهوت مردسالاران حاكم هر بار به گونه‌اي رخ مي نماياند و اين بار در پس لايحه اي در راستاي فروپاشي نظام خانواده در ايران خود را نمايان كرده است، تا آنان كه در پس انتصابات مجلس هشتم وارد خانه‌اي شدند كه نام ملت را بر پيشاني دارد، حداقل ظاهر را حفظ نكردند و از ملتي كه ادعاي نمايندگي‌اشان را دارند به نهادهاي امنيتي شكايت مي كنند. برنامه‌هاي جالب شبكه‌هاي تلويزيوني را در مورد نمايندگان مجلس دوران ستم شاهي را كه ديده باشيد، متوجه خواهيد شد كه در آن دوران هر نماينده‌اي كه به واسطه لابي‌هاي شرق و غرب به مجلس راه مي يافت، به محض ورود به ساختمان مجلس خوش خدمتي به دولت خارجي حامي خود را شروع مي كردند و حتي از سركوب شهروندان حوزه انتخابيه خود در جهت منفعت دول خارجي حامي كوتاهي نمي ك

سکوت غیرت نواب صفوی در برابر مرگ دکتر زهرا بنی‌یعقوب

تصویر
«حسین الله کرم، استاد دانشگاه امام حسین در اولین همایش سراسری حزب الله همدان گفت: این طور نیست که امثال آغاجری با یک نامه معذرت‌خواهی به کروبی از دست ملت نجات پیدا کنند. غیرت نواب صفوی نمی گذارد که این‌ها از خشم جوانان حزب اللهی فرار کنند و رها شوند.» روزنامه توسعه ۸ تیر ۸۱ ایرانیان مسلمان خود را برای بهره گیری هر چه بیشتر از ماهی که براساس فلسفه اسلامی ایام بخشش و میهمانی خدا نامیده می شود آماده کرده‌اند، شبه نظامیان سپاه نیز خود را برای سرکوب ملت این بار به بهانه ماه رمضان آماده کرده اند، اما در گوشه‌ای از شهر تهران خانواده‌ای زندگی می‌کند که این روزها خاطرات آخرین رمضان دخترشان را مرور می کنند، پدری که سالها در دوران طاغوت و جنگ تحمیلی ، جان خود را در راه آرمانش نهاد، او کشوری می‌خواست که دختر و پسرش در کنار سایر هم میهنانشان در آن آزاد زندگی کنند. زهرا سالها در میان خانواده‌ای بزرگ شده بود که پدرش در راه آزادی و آبادی میهن به جبهه‌های جنگ رفته بود و مادر از دستگیری نیازمندان گفته بود تا پس از هفت سال تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی پایتخت و با وجود اینکه به واسطه سالهای حضور

فاحشه تو تنها نيستي / میلاد اسدی

فاحشه تو تنها نيستي   فغان! که سرگذشت ما سرود بي اعتقاد سربازان تو بود که از فتح قلعه ي روسبيان بازمي آمدند. که مادران سياه پوش – دا غداران زيباترين فرزندان آفتاب و باد – هنوز از سجاده ها سر برنگرفته اند!* باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد، پرسه زدن در خيابان هاي تهران و قدم زدن در اين پياده روهاي بي انتها و شلوغ از جمله تفريحات دوران دانشجويي است. ديدن آدم هاي جورواجور و عابرين لذت خاصي دارد. لذت تماشا شدن و تماشا کردن. تماشا کردن انسان هاي متفاوت، خيابان ها و پياده روهاي رنگارنگ و… در پياده رو که قدم مي زنم نگاهم به روسپيان کنار خيابان مي افتد که به دنبال مشتري مي گردند. اما فاحشگي و تن فروشي را تنها در قامت اين زنان ايستاده کنار خيابان نمي بينم، به جوان فروشنده نگاه مي کنم، به رفتگري که گرد و غبار را از اطرافم کنار مي زند تا راحت تر به مسيرم ادامه دهم، به راننده اتوبوس، به معلمم، به بازيگر سريال هاي تکراري شبانه و به مجريان تلويزيون. مگر اينان تن فروش نيستند؟ چه کسي مي گويد تن فروشي تنها در زنان روسپي خلاصه مي شود؟ تفاوت تنها در مختصات جغرافيايي آن جزء از بدني است که در معرض استفاده م